چه آن زمان که صدام حسین به نیروهایش وعده فتح سه روزۀ مناطق تعیین شده و یکسره کردن کار جنگ را داده بود و چه امروز که تمام واقعیت های محاسبه شده و نشده آمریکا را هر بار به دور تازه ای از فشارهای سیاسی بر گرده ایران رهنمون می کند، مشارکت اقشار مختلف مردم و پشتیبانی آنها همراه دولت و نظام اسلامی ایران بوده است، به طوری که مردم همیشه صف و میداندار بودند و دولت ستاد.
البته اندک کسانی هم بودند که در همین دوران بار خود را بستند و مانند کاسبان تحریم از شرایط جنگ برای ثروت اندوزی استفاده سوء کردند. اما به هر حال چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: حقیقت این است که «مسئلهی اصلی، کلید اصلی، اینجا است: حضور مردم در همهی مسائل، حلکنندهی مشکلات است... و حضور مردم هیچ جایگزین دیگری ندارد.»
نگاهی به شرایط اقتصادی مردم در آن دوران نشان می دهد که حاکم شدن شرایط سهمیه بندی فشار زیادی بر اوضاع معیشتی مردم وارد کرد و استاندارد زندگی را در سطحی بسیار پایین نگه داشته بود با این حال تعادل درآمد و هزینه به خاطر تثبیت قیمت کالاهای اساسی و توزیع آنها با نرخ های مصوب میان مردم وجود داشت. اما به رغم توجه خوب دولتمردان به وضعیت معیشتی مردم، بنیه اقتصاد ملی بر اثر فشار هزینه های جنگ به تحلیل رفته بود و نتیجه ان شد که آن طور که مقام معظم رهبری در مراسم ۱۴ خرداد ۷۵ در خصوص دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ فرمودند: «قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکِشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت.»
به طور خلاصه اقتصاد ملی در آن دوران به رغم همه تلاش های مسئولین، به دلیل مسایل به ارث رسیده از قبل انقلاب از جهت وابستگی به درآمدهای نفت و فرار سرمایه داران و تخریب زیر ساخت ها در جنگ را می توان یک اقتصاد تدافعی قلمداد کرد که اقتضای ان شرایط نیز به شمار می رفت. پس از جنگ، تلاش گسترده ای برای ایجاد تحول در اقتصاد ملی از طریق افزایش سرمایه گذاری و توسعه زیرساخت ها صورت گرفت و اقتصاد کشور به سمت بهبود وضعیت رفاهی مردم بهبود یافت، در خصوصی سازی قدم های موثری برداشته شد، کارآیی اقتصادی و بهره وری افزایش یافت و اقتصاد ملی پس از یک دوره با متوسط رشد منفی، شرایط رشد مثبت را تجربه کرد. با این حال، در وابستگی اقتصاد به نفت و حتی در دولتی بودن اقتصاد تحول روشنی صورت نگرفت و مجموعه این شرایط امریکا و استکبار را واداشت تا کشورمان را به سمت جنگ اقتصادی سوق دهند.
در شرایط حاضر جنگ به متن اقتصاد ملی تحمیل شده و جنگ اقتصادی تمام عیار فعلی را رقم زده است. برای رویارویی با چنین شرایطی اقتصاد مقاومتی با مشارکت مردم به عنوان یک راهبرد ملی مطرح شد. آنچه در مردمیسازی اقتصاد مدنظر است ایجاد یک بسیج عمومی به منظور مشارکت دادن و مسئولیت گرفتن مردم در اقتصاد ملی است که لازمه آن این است که مردم و یا به تعبیری بخش خصوصی توانمند در ایران شکل بگیرد.
در منظومه فکری مقام معظم رهبری «نبودن مردم در صحنهی سیاست، نبودن مردم در صحنهی فرهنگ، نبودن مردم در صحنههای اقتصادی، نبودن مردم در صحنههای دینی، سیاست راهبردی دشمن است... فهمیدهاند که علّت پیشرفت ایران... حضور مردم ایران در صحنه است. اگر جنگ تحمیل می کنند، دشمن در جنگ شکست می خورد؛ اگر حملهی کودتایی می کنند، شکست می خورد؛ اگر حملهی امنیّتی می کنند، شکست می خورد؛ علّت این است که مردم در صحنه حاضرند. آنجایی که توانستند مانع از حضور مردم در صحنه بشوند، دشمن پیروز شده؛ در خیلی از بخشهای اقتصادی همینجور است».
«قطعا اگر در میدانِ جنگ اقتصادی نیز ظرفیت عظیم ملت وارد عرصهی تقویت و جهش تولید ملی شود دستاوردهای بزرگی رقم زده میشود: «جهش تولید اهمّیّت دارد چون اگر واقعاً تولید را بتوانید جهش بدهید، همهی شاخص های اقتصادی مهمّ کشور تغییر پیدا می کند... یعنی اشتغال پایدار به وجود میآید، بیکاری کاهش پیدا می کند، صادرات رونق پیدا می کند، درآمد ارزی برای کشور فراهم می شود، نرخ تورّم کاهش پیدا می کند؛ علاوهی بر اینها استقلال اقتصادی در کشور به وجود میآید و این موجب عزّت ملّی است... اعتماد به نفْس ملّی را بالا می برد و اقتصاد کشور را در مقابل تکانههایی که از بیرون تحمیل می شود یا در داخل به وجود میآید حراست می کند.». «تولید رونق پیدا بکند، کارشناسان می گویند که آن وقت مشکل بیکاری حل می شود، مشکل تورّم حل می شود، مشکل فقر در طبقات ضعیف حل می شود، معضل نظام بانکی حل می شود، مسئلهی ارزش پول ملّی حل می شود، حتّی مسئلهی کسری بودجهی دولت با رونق تولید حل می شود.»
به طور کلی هدف اساسی اقتصاد مقاومتی ایجاد تحول اساسی در اقتصاد برای مقابله زیربنایی با سلاح تحریم می باشد و لذا این راهبرد در پی ارتقاء توانمندی درونی اقتصاد ملی به گونه ای است که سلاح تحریم را کُند و بی اثر سازد. در این راستا اگر وابستگی های آسیب زا برطرف شوند و اقتصاد متنوع دانش بنیان جایگزین اقتصاد تک محصولی متکی به نفت شود و نیز اگر مشارکت واقعی مردم در اقتصاد بتواند جای فعلی دولت در اقتصاد را پُر کند، تحریم های اقتصادی از طریق کاهش ضربه پذیری و افزایش تاب آوری اقتصاد ملی موضوعیت خود را از دست داده و نوعی مصونیت ذاتی در اقتصاد ملی در برابر تحریم شکل خواهد گرفت.
روشن است که حل مسایل اقتصادی فعلی خارج از این چارچوب، درست شبیه دوران دفاع مقدس، تنها می تواند ظرفیت های اقتصادی را تخلیه و مشکلات فعلی را با وزنه سنگین تری به نسل های بعدی منتقل کند لذا خطر عمل نکردن به نسخه های اقتصاد مقاومتی و بی توجهی به نقش مردم به طور قطع آیندگان را در معرض مسایل پیچیده تری قرار خواهد داد.
نظر شما